ثمره ی عشقمون  ،سپهر گلمون ثمره ی عشقمون ،سپهر گلمون ، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره

♥㋡ سپهر بابا مسعود♥㋡

زبون بی زبونی.

گل پسرم الان لالا کردی و تا چند دقیقه ی قبل بزرگترین دغدغه زندگیم و تو برام حل کردی ، همیشه دوست داشتم کلمه «آب» و یاد بگیری تا وقتی که تشنه شدی ،بدون هیچ معطلی بتونم تشنگیت و برطرف کنم. من خودم وقتی بهونه می گیری اول می رم سراغ آب ، اگه نخوری می فهمم مشکل چیز دیگه است اگه هم بخوری از یه جهت خوشحال می شم که تشنگیت و برطرف کردم از جهتی هم ناراحت می شم کاش زودتر بهت آب می دادم تا این قدر تشنه نمونی .   بابا مسعود یا بابا جون (بابا حسین) هم از این که بفهمن تو از تشنگیت بود  که بی تابی می کردی شدیداَ ناراحت می شن و از من دلگیر می شن که چرا زودتر به سپهر آب ندادی ،بچه ام زبون نداره که بگه تشنه ست. بابا مسعود ...
27 تير 1391

روز تولد تو .

  ١٨ / خرداد /91 صبح بیدار شدی ، بعد از سلام ، شعر تولد مبارک برات خوندم ،برای من شیرین ترین تبریک تولدی بود که به کسی می گفتم، تو هم با این که تازه بیدار شدی در حالی که نشسته بودی ، خودت و عقب و جلو کردی به بیان دیگر رقصیدی و دست زدی و خندیدی و من اولین کسی بودم که تولدت تبریک گفتم. بعد صبحونت و خوردی و به مامان کمک کردی تا جارو برقی بزنم ، همون موقع بود که مادر جون و باباجون رسیدن ، بابا جون برات 4 تا بستنی خریده بود، تا رسیدن برات شعر تولد مبارک خوندن تو هم خجالت کشیدی ،صورتت و گذاشتی رو شونم با گوشه ی چشم نگاشون می کردی و می خندیدی. مادر جون خیلی کمکم کرد تا بتونم جشن تولدت و به خوبی برگزار کنم ، چون از کار ها خی...
15 تير 1391

تک گل باغ زندگیم،شکفتنت مبارک ،تولدت مبارک.

از روزی که صدایت در وجودم طنین انداز شد،شتاب تپیدن قلبم رو به فزونی یافت امروز ثانیه ها نام تو را فریاد می زنند و من در اوج عشق خود را در پستوی زمان تنها حس نمی‌کنم . . .   امروز روز تولد توست و من هر روز بیش از پیش به این راز پی میبرم که تو خلق شده ای برای من تا زیباترین لحظه ها را برایم بسازی . . . تمام دقایق مانده از عمرم به همراه زیبا ترین بوسه های عاشقانه هدیه ای برای روز تولد تو . . . لمس بودنت مبارک تولدت مبارک سپهر جونم ...
18 خرداد 1391

دلنوشته های مادرانه

وَ إِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُــوا الـــذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ . سلام خوشگل پسر(به قول بابا مسعود). امروز 8 / خرداد / 91  خواستم که برات بنویسم البته نه  تعریف و تمجید بلکه برای گله و شکایت  اومدم ،می خوام با گل پسرم درد و دل کنم بگم که این روزا خیلی شیطنتت زیاد شده از نظر من غیر قابل کنترل شدی دیشب بالاخره موفق شدی  به تنهایی ، از مبل بری بالا از رو مبل ها راه بری . امروز صبح دیدم،رفتی بالای مبل و از روی مبل رفتی بالای اپن نشستی و داری به من می خندی خیلی لحظه ی شیرینی بود ، ولی خیلی...
9 خرداد 1391

عکس هایی از سیسمونی سپهر

مامان جون ، این یادگاری از کودکی ،پسرش و روز سیسمونی آورد ، از دیدنش خیلی خوشحال شدم. مامان جون می گفت :پدرم خدا بیامرزهمیشه ، یه دست کت و شلوار از مغازش به مسعود عیدی می داد.با این کفش می پوشوندم بهش، می رفتیم عید دیدنی،خیلی با مزه می شد،چون پاش زود بزرگ شد ،این کفش و کم پوشید، نو موندش،منم یادگاری نگهش داشتم تا الان.       برای دیدن ادامه عکس ها ادامه مطلب و کلیک کنید.                               ...
20 ارديبهشت 1391