حرف بد...
سلام ، گل پسری امروز 10 / شهریور / 92 برای اولین بار یه حرف بد (ع و ض ی)زدی که تو دلم داشتم می خندیدم ولی چهرم کاملا خودم و بی تفاوت نشون دادم . داشتیم دوتایی صبحونه می خوردیم ، گفتی مامان چوچو (شکلات) بده .گفتم شکلات می دم بهت ولی چایی میارم با چایی بخور گفتی : باشه . چند دقیقه نگذشته بود گفتی عوضی چاچا (چایی) بیار، داشتم از تعجب شاخ در میاوردم. از طرفی هم اینقدر با مزه گفتی دوست داشتم بخندم ولی بهترین عکس العمل در مقابل کار بد بی تفاوت بودن .به بابا مسعود گفتم ، خندید و گفت از کجا یاد گرفته؟ گفتم من و تو که خیلی مودبیم حتما از تلویزیون یاد گرفته . ...
نویسنده :
مامان
18:42
تصاویری از تولد 2سالگی سپهری.
مشهد - هتل میثاق-اردیبهشت 92
کلماتی که سپهر تا این لحظه به زبان آورده.
1/اسفند/91 مامونا ← مامان بابولا ← بابا یه ، دو ، ده ← یک ، دو ، ده نع ← نه به ← بهبه 14/ اردیبهشت /92 چاچا ← چایی چِچ ← کیک بیا ← بیا بُ ← برو بَف ← رفت مَد ← اومد دَدَ ← دَدَ بابا عَبا ← بابا عباس عَمَ ← عَمه مَ میام ← من میام آبی ...
نویسنده :
مامان
15:36
سپهرم ، سالگرد تولد 2 سالگیت مبارک.
سوسوی ستارگان آسمان در التهاب آمدن توست آمدی و آسمان و زمین را برایم بهشت کردی تنها ستاره ی آسمان دلم تولدت مبارک . . . گل پسرم سالگرد تولد ٢ سالگیت مبارک (مامان و بابا مسعود) ...
نویسنده :
مامان
10:19