اولین بیان صحیح کلمه از سپهر...
ماماني
زندگيم
عشقم
عمرم
جونم
حياتم
الان تو خواب نازي، خيلي هم خسته بودي ، چون امروز 1 تايم از خوابت و حذف کردي ، البته به عشق ديدن بابايي ، تازه داشت چشات سنگين مي شد که صداي قان قان (به قول گل پسر) بابايي شنيدي از جات پريدي و رفتي جلوي در، بعدشم هر چي تلاش کردم بخوابونمت بي نتيجه بود ،آخه بد خواب شدي تا ساعت 11 شب بيدار بودي تا بالاخره خوابيدي.
منم اومدم که عکس بزارم ، که با مشکل مواجه شدم .
گفتم يه خاطره ازت بنويسم ، تا آينده با خوندنش اين روزاي روياييم و از ياد نبرم ،
يه گوله نمکي، چند روزي هست که در مواقع صحيح و با بيان صحيح از کلمه نه استفاده مي کني، که وقتي مي گي نه نه ما رو متوجه بزرگ شدنت مي کني .
عاشق نه گفتناي پشت سر همتم ، بابايي هم همينطور ، همش تلاش مي کنيم يه سوالي ازت بپرسيم تا در جوابش تو تند تند بگي نع نع نع ... .
اگه خونه ي مادر جون باشيم ، ازت بپرسم سپهر بريم خونمون ؟
شما شروع مي کني پشت سر هم مي گي : نع نَع نع.
شديداً از اين بدت مياد که مامانيت بايسته جلوي ظرفشويي و چند دقيقه ايي ظرف بشوره ، از اول ظرف شستن شروع مي کني به نق زدن تا آخرش ديگه همه مي دونند و مادر جون مي گه :سپهر مامانش و دوست داره نمي خواد خسته بشه.
و قبل از طرف شستن سعي مي کنم آماده ات کنم تا کمتر نق بزني و ازت اجازه مي گيرم و مي گم سپهر مامان بره ظرف بشوره ؟
شما هم ابروهات و مي دي بالا و شروع مي کني پشت سر هم مي گي نع نع و حرف ع هم خيلي غليظ ادا مي کني که همين کارات که مي گم يه گوله نمکي.
و ازت بخوايم چيزي برامون پيدا کني يا نشونمون بدي ، وقتي يافتيش مي گي< اِنا ها > همون ايتا هاي خودمون.
واي بي نهايت شيرين و دوست داشتني شدي ،روزي هزار بار از اين که تو رو در کنار مون دارم ، خدا رو شکر مي کنم ، سلامتي و موفقيت و برات آرزو مي کنم، گل پسر يکي يه دونم .
شب خوش .